الهه علیپور در ۲۱ بهمن سال ۱۳۷۲ در شهر آمل به دنیا آمد. او از سال ۱۳۸۹ تا به حال به صورت حرفهای به کار طراحی و اجرا مشغول است. طراحی National Costume (لباس ملی) برای اولینMiss Earth ایران در سال ۲۰۲۱، بازآفرینی و اجرای یکی از کارهای طراح معروف Iris van Herpen برای خانم نسیم ادبی، در چند سکانس از سریال Amsterdam که هنوز پخش نشده، از برجستهترین کارهای او محسوب میشود. یکی از همکاریهای پُرچالش و لذتبخش او همکاری در پروژه بازآفرینی پنج اثر معروف نقاشان مطرح و مشهور دنیا است که ایده این کار از آقای هادی ولیخان عکاس پروژه بود. نکته جالب پروژه این است که همه لباسها در کمتر از ۷۲ ساعت، آماده شد و بخشی از کار روی صحنه استایل شده است. خواننده مصاحبه الهه عزیز باشید تا با او و حرفهاش بیشتر آشنا شوید.
چند سال است که در این حرفه مشغول هستید؟
کمتر از ۱۲ سالم بود که شروع به یادگیری این حرفه کردم. اما طراحی و اجرا را در سن هفده سالگی به طور جدی و حرفهای آغاز کردم.
تحصیلات شما چیست و چه دورههایی را گذراندهاید؟
در زمینه طراحی و تصویرسازی، پارچهشناسی، کار روی لباس، گریت یا پارچهسازی، نازکدوزی و ضخیمدوزی زنانه، لباس شب و لباس عروس در آموزشگاه خصوصی دورههای آموزشی گذراندم. بعد از گذراندن همه این مراحل تا مقطع دیپلم در رشته طراحی و دوخت لباس پیش رفتم.
برای طراحی لباسهایتان از چه چیزی الهام میگیرید؟
از هر چیزی که من را تحت تاثیر قرار میدهد. این تاثیرپذیری میتواند بار مثبت یا منفی داشته باشد. میتواند از دنیای اطرافم، سازههای انسانی یا طبیعت باشد. اما گاهی از یک رخداد یا فاجعه هم الهام گرفتم. از اتفاقات بدی که در جامعه یا زندگی شخصیام پیش میآید و روی من اثر میگذارد.
قسمت مورد علاقه شما در طراحی لباس چیست؟
برای من بخشی که در مورد کانسپت اموضوع و سبکب لباس و فضای کار گفتگو میشود، لذتبخش است. حتی مراحلی که برای پختهتر کردن طرح، سراغ منابع میروم. وقتی میخوانم و میبینم، این امر من را با چیزهای جدیدی روبرو میکند.
برجستهترین همکاری شما چه بوده؟
طراحی National Costume (لباس ملی) برای اولین Miss Earth ایران در سال ۲۰۲۱ که سومین مسابقه برتر دختر شایسته جهان محسوب میشود. ایدهپردازی، طراحی و همچنین اجرای کار را از صفر تا صد انجام دادم. این بخش از مسابقه یکی از مهمترین بخشهای آن است. طراح لباس باید بر اساس اِلِمانها، آداب و رسوم و ملیت شرکتکننده لباسی طراحی کند که نشاندهنده بخشی از فرهنگ آن کشور باشد.
درباره طراحی لباس آناهیتا برای هیمای عزیز برایمان بگویید.
من و هیما از طریق یکی از دوستان مشترکمان با هم آشنا شدیم. زمان زیادی در مورد مسابقه و قوانین مسابقه و لباس ملی با هم صحبت کردیم. هیما تمام تمرکزش روی مساله خشکسالی ایران بود و هدفش را برای اطلاعرسانی این مشکل با من در میان گذاشت. من هم تصمیم گرفتم، برای این کار از یکی از شخصیتهای بسیار مهم شاهنامه، آناهیتا، ایزد بانوی ایرانی الهام بگیرم. آناهیتا همان الههای بود که ما برای در میان گذاشتن این مشکل و دغدغه این روزهای مردم ایران به آن نیاز داشتیم.
لطفاً در مورد انتخاب پارچهها برایمان توضیح دهید.
معمولاً برای انتخاب پارچه در کارهایم سراغ پارچههای ساده میروم. چون گاهی تصمیم به حجمگرایی یا گریت میگیرم. به خاطر این روی جنس، نوع بافت، لطافت، زبری، گِرَم و رنگ پارچهها و این که آیا در مجموع نوع پارچه مناسب کاری که طراحی شده، هست یا نه، متمرکز میشوم. اما این پروسه را بر اساس تجربه میگذرانم، چون معتقدم تا زمانی که پارچه را لمس نکنید، نبرید و ندوزید، در واقعیت درکی از خروجی کار از آن ندارید. ولی گاهی هم ناخودآگاه و ناگهانی از متریالی که اطرافم میبینم برای لباسها استفاده میکنم. در حقیقت زیاد اتفاق میافتد که دوست دارم هر موادی اطرافم میبینم را به لباس تبدیل کنم. حتی اگر بدانم چند ساعت دوام میآورد.
تولید یک لباس به سبک شما چه فرآیندی دارد؟
در مراحل اول ایدهپردازی و ایجاد کانسپت و بعد از به نتیجه رسیدن کل کار به جزئیات میپردازم. در مرحله بعدی در مورد انتخاب جنس لباس فکر و تحقیق میکنم. اما مهمترین بخش این مرحله آزمون و خطاست. چون ایدهها نو هستند، همیشه به یک سری آزمون و خطا برای رسیدن به بهترین خروجی نیاز است. در نهایت تهیه الگوها و مراحل برش و دوخت انجام میشود.
المانهایی که در طراحیهایتان لحاظ میکنید چه چیزهایی هستند؟
لایههایی به هم پیوسته، لطافت، ظرافت، پیچیدگی، ریزش پارچه و گاهی حجمگرایی در بالای لباس با متریالهای مختلف برای ساختن شخصیتی محکم و مقتدر.
مشخصه اصلی کار شما چیست؟
بداههگی در فرم و دوری از کلیشههایی که این روزها در بسیاری از کارها میبینم. همچنین ساختارشکنی و ایجاد مفهوم توسط تکنیکها و المانها برای آگاهی از هر رخدادی در گذشته و حال.
اولین لباسی را که طراحی کردید به یاد دارید؟ به مرحله اجرا هم رسید؟
بله هشت سالم بود که با روسری مادرم و یک تکه از پرده خانه نیم تنه و دامن طراحی کردم و کل کار را با دست دوختم. اولین باری بود که کمی جسارت به خرج دادم و به خروجی هم رسیدم، اما با خرابکاری. از آن به بعد هر پارچهای گم میشد یا یک قسمتی از لباسی بریده بود، کار من بود.
آیا امضای خاصی در طراحیهایتان دارید که کارهایتان با آن امضا شناخته شود؟
پیچیدگی و در هم تنیدگی، در عین سادگی. در حقیقت میتوان اینطور به قضیه نگاه کرد که با ادغام متریال ساده و دور از زرق و برق، با فرمها و تکنیکهای تازهتر، کار را به سمتی هدایت کرد که چشمها را بیشتر تشنه دیدن میکند.
طراح مورد علاقهتان در صنعت مد و فشن کیست؟
بیشک من تحت تاثیر نگاه و هنر Iris van Herpen و Elsa Schiaparelli بودم. به خصوص طراح و کارگردان خلاق این عصر برند Schiaparelli، یعنی Daniel Roseberry.اما باید بگویم یکی از طراحان بسیار حرفهای و موفق از نظر من Guo Pei است که شاهکارهایش در تاریخ مد برای همیشه ثبت شده و باقی میماند.
بزرگترین درسی که در تمام این دوران گرفتهاید چیست؟
فرقی نمیکند در چه حرفهای فعالیت میکنیم و کجا زندگی میکنیم. با کمترین و ناچیزترین مواد میشود آثاری خلق کرد که همه را تحت تاثیر قرار دهد. من فکر میکنم پافشاریام برای انجام کاری که فکر میکردم درست است و من را به وجد میآورد، تنها چیزی بود که تمام این مدت به من کمک کرد و از آن نتیجه گرفتم. من راهی را رفتم که در این محیط ریسک بالایی داشت و حتی مورد تمسخر قرار گرفتم، اما پافشاری کردم و این به من حس رضایت میداد. هیچ وقت نباید تسلیم شرایط، خطکشیها، خط قرمزها و محیط شد.
بزرگترين آرزوی الهه چيست؟
دغدغه من همیشه زنان بودند و هستند. امیدوارم در آینده به جایگاهی برسم که بتوانم هر چه بیشتر آگاهیرسانی کنم. زنان باید جایگاهشان را بدانند و برای رسیدن به آن نقطه تلاش کنند. از اهدافشان دست نکشند و درگیر روزمرگی نشوند. آرزویم این است روزی برسد که همه کلیشههای جنسیتی، مخصوصاً در مورد دختران، از بین برود و به آنها آزادی عمل داده شود. راستش برای خودم آرزویی ندارم. ترجیح میدهم برای چیزی که میخواهم، بجنگم و آن را به دست بیاورم.
شعار الهه در زندگی چيست؟
خودت باش و آن طور که لذت میبری زندگی کن، حتی اگر برای بقیه آزاردهنده باشی.
پیامی برای مخاطبان پُل دارید؟
نباید ناامید شد. اگر ایدهای دارید و فکر میکنید، میشود آن را خلق کرد، باید دست به کار شوید و شروع کنید. برای من هیچ وقت کلمه نمیتوانم معنایی نداشت. بارها اتفاق افتاد مسیری را رفتم که به بنبست خوردم. محدودیتها برای خلق یک اثر فشار زیادی را به من تحمیل کرد، اما در نهایت اگر مسیری برای رفتن نباشد، من آن جاده را میسازم. سِمج باشید و به خودتان اعتماد کنید.
نظر شما درباره مجله پُل چیست؟
برایم بسیار جالب است که چنین مجلهای در سطح بینالمللی برای فارسیزبانان تولید محتوا میکند. این امر قطعاً میتواند کمک بزرگی برای شناخته شدن و ارتباط بین اجتماع هنرمندان و مردم باشد. بسیار ممنونم که من را به این مصاحبه دعوت کردید. امیدوارم که با حمایت از همدیگر بتوانیم قدمهای بزرگتری در این مسیر برداریم.
این مقاله را با دوستان خود به اشتراک بگذارید